رمانی سراسر از خنده و کل کل ......
این اولین کارشه و برا شروع خوبه!!
بخونیدش رمان قشنگیه!!...(خودمونیما یه رمان هم خونه ای مث قرار نبوده)
و اما خلاصه:
پسری به اسم سامان به خواستگاری دختری به نام سمیرا میرود در حالی که جفتشان علاقه ای به هم ندارند و هردو منفعت خودشون را در نظر گرفتند … دختر برای گرفتن ارث کلانی که بعد از یکسال ازدواج از مادربزرگ مرده اش بدست می اورد حاضر به ازدواج شده و پسر برای این که برای کارهایش سرپوشی گذاشته باشد! در این یکسال ماجراهایی برای این زوج اتفاق می افتد که سراسر ماجراهای بامزه ای است …
نظر فراموش نشه!!...
صفحه قبل 1 صفحه بعد